English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7098 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
consignment U کالای امانی
shipment [American] U کالای ارسالی
labeled cargo U کالای ویژه
consignment U کالای ارسالی
delivery U کالای ارسالی
consignments U کالای امانی
dead stock U کالای بنجل
normal good U کالای عادی
stolen goods U کالای مسروقه
knit goods U کالای کش بافت
goods in pledge U کالای گروی
goods afloat U کالای در راه
normal good U کالای معمولی
flotsam U کالای اب اورده
luxury good U کالای لوکس
commodities U کالای مصرفی
consumer brand U کالای پر مصرف
consumer's goods U کالای مصرفی
shoddy U کالای تقلبی
in wards U کالای رسیده
consigned inventory U کالای امانی
inferior good U کالای پست
commodity U کالای مصرفی
bonded good U کالای گمرکی
business goods U کالای تولیدی
rip-off U کالای قلابی
wage good U کالای مزدی
limited editions U کالای محدود
limited edition U کالای محدود
class ii property U کالای طبقه 2
imported U کالای وارده
consumer goods U کالای مصرفی
stapling U کالای عمده
Contraband goods. U کالای قا چاق
free good U کالای رایگان
contraband U کالای قاچاق
importing U کالای رسیده
final goods U کالای نهائی
economic good U کالای اقتصادی
fakement U کالای قلب
scaron U کالای کمیاب
naval stores U کالای دریایی
the goods in question U کالای موردبحث
end item U کالای ضروری
contraband U کالای غیرمجاز
jetsam U کالای اب اورد
merchandise U کالای تجارتی
purpose made U کالای سفارشی
importing U کالای وارده
imported U کالای رسیده
frustrated cargo U کالای سرگردان
stapled U کالای عمده
frustrated cargo U کالای متروکه
staple U کالای عمده
smuggled merchandise U کالای قاچاق
general cargo U کالای معمولی
giffen good U کالای گیفن
easy commodity U کالای نا مرغوب
smuggled goods U کالای قاچاق
rip-offs U کالای قلابی
class i property U کالای طبقه 1
import U کالای وارده
import U کالای رسیده
perishable U کالای سریع الفساد
delivery U کالای ارسال شده
consignment U کالای ارسال شده
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
perishable U کالای فاسد شونده
dead stock U کالای بدون خریدان
stock in trade U موجودی کالای مغازه
shipment [American] U کالای ارسال شده
importable U کالای قابل واردکردن
perishable U کالای فاسد شدنی
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
finished product U کالای اماده فروش
staple goods U کالای بسیار ضروری
swag U کالای دزدیده شده
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
consignment U محموله کالای ارسالی
inwards U واردات کالای رسیده
velveting U کالای مخملی مخمل
consignments U کالای امانت فروش
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
commodity market U بازار کالای مصرفی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
standard U کالای جانشین رزمی
pilefered shipment U کالای حراج شده
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
scrap heap U انبار کالای قراضه
scrap-heap U انبار کالای قراضه
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
shipment U کالای در حال حمل
consignments U محموله کالای ارسالی
shipments U کالای در حال حمل
consignment U کالای امانت فروش
standards U کالای جانشین رزمی
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
ban item U کالای ممنوع الورود
consignee U گیرنده کالای ارسالی
the free list U صورت کالای بی گمرک
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
export U بیرون بردن کالای صادره
exported U بیرون بردن کالای صادره
exporting U بیرون بردن کالای صادره
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
shipment U کالای حمل شده باکشتی
shipments U کالای حمل شده باکشتی
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
common goods U کالای مورد نیاز عموم
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
staple U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
stapled U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
launched U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launches U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launch U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
owelty U سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
buyer's over U حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
delivered at frontier U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
captain a protest U افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
marine express U کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
external good order U اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
last in , first out U اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
certificate of damage U تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
Recent search history Forum search
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1Waste of time & money if you can't man
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1rhodamine
1What are you doin now ?
1usually i moved much faster_ask the other girls that i'd been out with.
1چوپان
1offshoring
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com